دیگر، هیچگاه، نخواهم نوشت. ,بههرحال ...ادامه مطلب
دو سال پیش، در بیست سالگی با مردی آشنا شدم که تمام چهارچوب های ذهنیم را به بازی گرفت، سستشان کرد و بعد هم نابودشان کرد. نه اینکه او بخواهد و هجوم بیاورد، نه! خواندن نوشته هایش کافی بود که مرا از دنیای خودم جدا کند. در پی آن با مردی دیگر آشنا شدم. مرد دوم کار دیگری کرد. او داشت مقاله ای مینوشت و م, ...ادامه مطلب
[ «جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست... در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها میآید که ا, ...ادامه مطلب
علمالهدی و پناهیان که شب قدر میان از خدا و پیغمبر میگن، به این فکر میکنم که خب هرچی گفتن باید برعکسش رو ثبت کنم تو ذهنم. چیزی شبیه همون قضیهی ادب از که آموختی از بیادبان! نتیجه ش این میشه که کل تصوراتم از دین بهم میریزه. من باشم که بهونه نگیرم شب قدر بشینم تو خونه و پیگیر برنامههای یه سازمان خائن به ملت باشم. , ...ادامه مطلب
مظفر دوست ماست. ما مظفر را دوست داریم و مظفر ما را. مظفر به «مظفر» بودنش علاقه دارد و هیچوقت نمیگوید:«این چه اسمیه باو؟ مال دوران قاجاره، چیه آخه؟ نمیخوام اصلا!»؛ بلکه، آیدی تلگرامش هم مظفر است و همگان او را به مظفر بودنش میشناسند. مظفر دومین قله ی مرتفعی را که فتح کرده دماوند بوده است. مظفر البته , ...ادامه مطلب
نگذاریم نااهلان مبتذل سیاسی کذاب که حقیقتا سیاست مقدس را از اعلی درجه به سفلی درجه رسانده اند و تبدیلش کردهاند به سیاست بازی، با نوشتن آیه زیر عکس کاندیدایی، مقایسهی کاندیدا با حضرت علی(ع) و یا وعده ای که دروغین است در رابطه با ظهور حضرت حجت، احساس, ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم یک بلاگر وقتی کامنتهای پستش را میبندد قطعا دلیلی دارد. دلیل بسته بودن کامنتهای پست قبل این بود که متوجه جهتگیری تندم علیه آنچه میخواهند بر سر سرزمینم بیاورند بودم و چقدر بد است که علیه چیزی که باید محکم مقابلش بایستم سست عم, ...ادامه مطلب
بنزین، شارژ نت، کتاب، هفته نامه و ماهنامه و فصلنامه، پول زور باشگاه، قبض موبایل و چندتا قوطی آبجو و چندتا بسته بیسکوئیت، خرج های روتین یک ماه منه که رسما همینا کمرم رو شکونده. بعد با همهی این احوال یه مقداری هم طی یک سال پس انداز کردم که با تعویض لوازم کوهنوردی و خرید یک سری تجهیزات جدید و عوض کردن, ...ادامه مطلب
چرا باورمان نمیشود که پشت این السیدیها پر از سوء تفاهم است؟ آن از دعواهای وبلاگی که هنوز هم ادامه دارند. آن از فیسبوک که لایک و دیسلایکش داستان بود. این از اینستاگرام و تلگرام که پر از بدترین توهینها به همهکس و همهجاست و منشا دعواهای بزرگ میلیونی و اردوکشیهای کامنتی(!) و حکایتهایی دیگر. هرچه ما پیشرفت میکنیم، بیشتر سرهم داد میزنیم. هرچه از دور، نزدیک میشویم بیشتر خود واقعیمان را نشان میدهیم. حداقل بیایید حالا که وبلاگنویسی انقدر مهجور مانده از هم دلخور نشوید و نگذارید اندک نفسکشهای این فضا، بروند برای همیشه که مثلا(!) به زندگیشان سر و سامان بدهند. انگار تنها چیزی که سد راهشان شده تا به پای «استیوجابز» و «برایان تریسی» برسند تایپ چهار جمله برای خوانندههاست و جواب دادن تعدادی کامنت که خیلی بخواهد این روزها برای پر بازدیدها زیاد باشد پنجاه تاست. زورشان فقط به واژههای بیچاره میرسد. یتیمشان میکنند و با «خیلی خوش گذشت، دوستتون دارم، فراموشتون نمیکنم، مخصوصا تو رو فلانی.» به علاوه ی میزان معتنابهی عشوه و ادا میروند و بعد از مدتی برمیگردند که:«هنوزم کسی این جا رو میخونه؟» تو چه؟ , ...ادامه مطلب
همان طور که نمیتوان با عقل، مهر مادری، اینترنت، یا مفهوم "خیر" مخالفت کرد، با "واقع گرا بودن" نیز نمیتوان مخالفت کرد. توصیف مقدماتی و طرحگونهی آن را میتوان از طریق مقایسهاش با دو نگرش بانفوذ معاصر قدری بیشتر توضیح داد؛ دو نگرشی که تقریبا درست در نقطهی مقابل "واقعگرایی" -آنطور که من از این واژه میفهمم- قرار میگیرند. یک شیوهی مرسوم عدول از واقعگرایی تلاش برای ساختن جامعهای در مسیر یک نظام قانونی آرمانی بر محور یک سلسله حقوق است. شیوهی دیگر این است که با تکیه بر یک فضیلت سیاسی ادعایی از میان فضیلتهای متکثر انسانی و آن وجوهی از سیاست و جامعه که قابل تحسیناند به تدوین یک نظریهی سیاسی تمام عیار اقدام کنیم. در اینگونه نظریههای سیاسی، نظریهپرداز بدون توجه به زمینههای اجتماعی که این فضیلت در آن ریشه دارد، یا بدون توجه به تاریخ جامعه، تلاش میکند یک " تحلیل مفهومی" دربارهی درک "ما" از آن فضیلت ارائه دهد و بعد نظریهای آرمانگرایانه بسازد مبنی بر اینکه اگر قرار باشد جامعهای کاملا بر پایهی این فضیلت ساخته شود ، چگونه جامعهای خواهد بود. نظریهی سیاسی "واقع گرایانه" به معنایی,واقع گرایی و تربیت,واقع گرایی ویکی,واقع گرایی وابسته به مدل ...ادامه مطلب
اگر تاریخ معاصر را زیر و رو کنید در میابید که اگر هرکس پی تخصص خودش میرفت وضع خیلی بهتر از این ها بود. منظورم اینجا دقیقا دخالت اکثر ملت در علوم انسانی و نظریه بافی هایشان در این زمینه است. موقع انتخاب رشته ی فرزندانشان علوم انسانی را مخصوص احمق ها میدانند چون معتقدند همه خودشان یک پا علوم انسانی شناسند و نیاز به تحصیلات آکادمیک نیست و کارشان از سالن سینما تا تاکسی تحلیل علوم انسانی ست. هرکسی برای خودش نظریه ای دارد، بدون تبیین و علت و معلول که یا ساخته ی ذهن مریض و بی اطلاع خودش است و یا یکی از هزاران نظریه ی دانشنمندان علوم انسانی ست. کاش ما یاد میگرف, ...ادامه مطلب