بسم الله الرحمن الرحیم
یک بلاگر وقتی کامنتهای پستش را میبندد قطعا دلیلی دارد. دلیل بسته بودن کامنتهای پست قبل این بود که متوجه جهتگیری تندم علیه آنچه میخواهند بر سر سرزمینم بیاورند بودم و چقدر بد است که علیه چیزی که باید محکم مقابلش بایستم سست عمل میکنم. به قول دوستی، دیگر سرمان مثل قبل برای سروکله زدن درد نمیکند و این چقدر میتواند زجرآور باشد برای آیندهی یک ملت.
علی ای حال عزیز بلاگری کامنتی در رابطه با پست قبل گذاشتند که بنده مناسب ندیدم که در پست کولهگردی منتشرش کنم و به جهت احترام تصمیم گرفتم پاسخشان را در قالب پستی جداگانه بنویسم که خواندن کامنت و متنی که در جواب آمده خالی از لطف نخواهد بود.
واما بعد عزیز نویسنده ی کامنت، اولا شما که بسیار (همـــــه چیز!) از قانون و حقوق میدانید حتما باید این را هم تشخیص بدهید که سراسر نوشته هایتان مغالطه و سفسطه بود و پر از افترا و تمسخرهای عجیب. اولا برایتان روشن کنم اگر بنده به زعم شما چیزی از قانون نمیدانم؛ اما، پای تدریس بزرگترین اساتید جامعه شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد مملکت به تحصیل علم پرداخته ام و میدانم و از آنها خوب آموختهام که وقتی دربارهی چیزی مینویسم قبلش "حتما مطالعه کنم". پرسپولیسیها وقتی صحبت از رویاهایشان و قهرمانی در آسیا میکنند ما برای کری خواندن میگوییم که :«آقا جان، این هایی که برای شما آرزوست برای ما خاطره است». اگر چند صباحی ست جو انتخابات مملکت را فراگرفته و همه تحلیلگر سیاسی شده اند حداقل آدم هایی که مرا از نزدیک سال هاست که میشناسند میدانند که از نوجوانی در این عرصه بودهام و روزی هم قید تمام خوشگذرانیهایی که میتوانستم اینور آب و آن ور آب داشته باشم را زده ام و بدون هیچ منتی ،که اگر بود هم باطل بود، راه شناخت جامعه و کمک به کشورم را از تنها راه توسعه اش پیش گرفتم. بنده حداقل در این زمینه اصلا و ابدا توان دروغ گویی را ندارم و اگر فکر میکنید رقیب هراسی میکنم، بد نیست نگاهی در جبهه ی رقیب و کارنامه ی سیاه و هراسناکشان بیندازید که امروز دست به دست میشود. کارنامه ی جناب رئیسی که علنا اعلام شده خط قرمز نظام است و کاری نداریم ولی به هرحال میتوانیم در مورد حمله ی گاز انبری آقای قالیباف که در انتخابات سال نود و دو هیچ دفاعی برایش نداشتند را نمونه ی بارز لکهی ننگ بر دامان جناح محافظهکار در جهت تخریب فرهنگ جامعه که زیربنای توسعه ی کشور است بدانیم. تهمتهایی که به بنده زدید را نمیدانم چگونه پاسخگو خواهید بود.
ثانیا نگاه از بالا به پایین شما به خاطر توهماتی ست که ایرانی ها سالهاست دارند حتی به همنژاد خودشان. انگلیسی ها هم دارند، آلمانی ها هم همینطور و اسرائیلی ها و اعراب هم همینطور. سابقهی تاریخی دارد و خردهای نمیشود از شما بزرگوار گرفت. لیکن به هرحال این نگاه در طرز نوشتارتان متاسفانه موج میزند و بنده از این بابت برادرانه نگرانتان هستم. چطور میتوانید بدون اینکه هیچگونه پیش زمینه ای در رابطه با تفکرم ندارید اینطور عجیب بتازید؟ چرا جای مغالطه و تند تند تکرار کردن نوشته های کانال های تلگرامی که بارها خواندمشان قبلا، پست را دوباره نمیخوانید؟ کدام خط از نوشته هایتان توانست آنچه که بنده نوشتم را رد کند یا پاسخی مستند باشد برایش؟ آیا در مورد روحانی یا کپی کاری هایش صحبتی کردم؟ آنها را تایید یا رد کردم؟ عنوان پست تماما مربوط به محافظه کاران است نه اصلاحات و اعتدال گرایان، سعی کنید تشخیص بدهید قرار است دربارهی چه چیزی بخوانید و حالا باید چطور نظرتان را بیان کنید.
ثالثا واقعا فکر میکنید در مورد حقوق و قانون و دستگاه همــــه چیز را میدانید؟ این فرد در دورانی رییس سازمان بازرسی کل کشور بوده و آن نام هایی را هم که آوردید ، هم فکرهایتان به آن دوره نسبت میدهند. تلاششان قابل تقدیر است ولی اولا بدانید که همه اش با تلاش های تک نفری ایشان نبوده است و ثانیا این به معنای عملکرد مثبت و درخشان اقتصادی ست؟ یکی از وظایف تنها دستگاهی که جناب رئیسی در آن مشغول به خدمت بوده اند پیشگیری از وقوع جرم است. کافی ست همین پرونده هایی که از عاملانشان نام بردید بررسی کنید تا روشن شود برایتان که بر اساس وظیفهای که بیان کردهام کارنامهشان نه تنها درخشان نبوده که مایهی آبروریزی ست. این فقط از آن نظر بود که مسئولیت پیشگیری از وقوع را داشته باشند. بماند آنچه که نکردند و حالا منتقد همان نکرده های خودشانند.
گریزی میزنم به انتخابات سال هشتادوچهار که آقای احمدی نژاد وعدهی ریشهکن کردن فساد را داد و حتی اگر خواست، نتوانست. بزرگترین و جنجالی ترین پرونده ها فساد در دولتی بود (به اذعان محسنی اژه ای) که سردمداران ستاد این روزهای آقای رئیسی با همان شعار، پشتوانه ی آن دولت بودند و مسئولیت های خطیری داشتند. پرونده ی رحیمی و بقایی هم که نشان دهنده ی فساد سیستماتیکشان بود. مگر به گفتهی خودتان جلوگیری از فساد صرفا وظیفهی دولت نیست؟ حالیا برادر میتوانید برای بندهی حقیر که "هیچ چیز از قانون" نمیدانم روشن کنید که چطور آنهایی که دولتشان پراز انواع فسادهای اقتصادی بود امروز از فعالین ستاد رئیسیاند؟
از طرفی هرکس صرفا اندکی از اوضاع سیاسی ایران باخبر باشد و نه فقط "همــــــه چیز را درباره ی قانون بداند" ، میتواند این را بفهمد که از بین بردن فساد نیاز به اصلاح ساختار و نظارت برتمام ارکان نظام حکومتی دارد نه شعار و شوهای سیاسی.
نهایتا در مورد طرح کارانه ی قالیباف که بعد از وعده ی شغلش بود ، به آن جهت که آنقدر چیپ بود، بنده حتی فکر هم نکرده ام چه برسد به اینکه نظر هم بدهم! اما در مورد پنج میلیون شغل (ایشان که جرات مطرح کردن جزئیات طرحشان را ندارند، چراکه در واقع برنامه ای ندارند. استاد زیباکلام ازسران آلمان نازی مینویسد: «دروغ هرچه بزرگتر باشد احتمال پذیرشش از سوی مرم بیشتر است».) اگر برای ایجاد هر شغل در ایران به دویست میلیون تومان(حداقل) نیاز داشته باشیم ، برای تحقق وعده ی قالیباف به یک تریلیون تومان منابع نیاز داریم در حالی که بودجه ی عمرانی کشور در سال نود و پنج، چهل هزار میلیارد بیشتر نبوده است. این دلیل مستحکمی ست که نشان میدهد به قول استاد لیلاز ایشان(که دم از مدیریت هم میزنند!) درکی از منابع مالی، شغل، رشد اقتصادی و درآمد سرانه ندارد. اگر نیاز میبینید در مورد بقیه ی وعده های دروغین این کاندیدای دستگاه کپی، مدیر دوره ی وفور(به مانند محمود احمدی نژاد) و نه مدیری با توانایی کار برای اقتصاد مقاومتی(به جهت بدهکار کردن پایتخت ایران با تمام کردن پروژه ها با سه تا پنج برابر قیمت واقعی) بیشتر توضیح بدهم و همچنین در مورد عملکرد افتضاحشان در شهرداری تهران هم و اگر نه که هیچ.
پاینده باشید.
برچسب : نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 72