چند نکته‌ی اقتصادی (موقت)

ساخت وبلاگ

قضیه از این قرار است که با هربار جهش قیمت دلار، به طور همزمان جهش قیمت طلا و سکه را خواهیم داشت(چرا که این قیمت براساس اونس جهانی طلا و دلار آزاد محاسبه میشود)، سپس با یک گپ کوتاه زمانی بازار سفته بازی و دلالی راه می‌افتد. قیمت کالاهای لوکس وارداتی از قبیل اتومبیل ها، گوشی های موبایل، لپ تاپ و... رشد میکند . بعد با رشد قیمت سیمان و میلگرد و آهن و از این قبیل محصولات، شاهد رشد قیمت مسکن خواهیم بود و بعد از آن بازار بورس رشد میکند و این رشد هم در اصل مخصوص پالایشی ها، پتروشیمی ها، فلزی ها و معدنی هاست. مورد آخر زمانی اتفاق می افتد که دولت، دست از لجبازی بردارد و رفته رفته قیمت دلار را بر اساس واقعیت ها بپذیرد و آن قیمت های فرمایشی را کنار بگذارد که در انتها ناگزیر به صورت دادن همچین عملی خواهد شد.

این از شفاف سازی اوضاع. حالا چند نکته‌ی کوتاه باید ذکر شود:

مورد اول اینکه این اتفاقاتی که پشت سرهم و به ترتیب نوشتم اولین بار نیست که می افتند. یک بار اواخر دولت سازندگی، یک بار حول و حوش سال هشتاد و دو  و یک بار هم سال نودویک همین قضیه رخ داده که این مورد آخر جهش خیلی بزرگ تری را تجربه کردیم. خب کسی که در جریان باشد، سرمایه اش را هم داشته باشد، با شروع افزایش قیمت دلار، سرمایه  را به دلار و طلا تبدیل میکند. دلار و طلا که زورشان را زدند، رو به خرید کالای لوکس وارداتی مثل اتومبیل میکند. رونق کالا  هم که افتاد، با فروش اتومبیل ها، ملک خریداری میکند. باز ملک هم که زورش را زد، به خرید سهام شرکت ها رو می آورد. جز مورد آخر که نیاز به دانش و تحلیل گری دارد، بقیه را همه از پسش بر می آیند. چاره ی کار آخری هم مراجعه به یک تحلیل گر بازار است.

پس نباید تصور کرد که مافیا چه ها که نمیکنند و چه سازماندهی مخوفی هم دارند(سری به فضای آموزشی مملکت بزنید تا مافیا را درست درک کنید). همگی همین مردم کوچه و خیابانند به علاوه‌ی آقازاده‌هایی که ما پدرانشان را آقا خطاب کردیم. هرچه میکنیم خودمان میکنیم، نه دشمن که وضعیتش روشن است. (اینجا یک موضوع اخلاقی  هم پیش می آید که اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم نهایتا به سیستم آموزش، پرورش و تربیت مملکت میرسیم که از خانواده تا آموزش عالی، سعی دارد از ما برده های موج سوار بسازد، نه انسانی که مجهز به قوه ی منطق است. آموزش و پرورش گوسفندانی که همیشه منتظر گرگ ایستاده اند و رفته رفته به روباه هایی بزدل تبدیل میشوند.)

مورد دوم اینکه قیمت هایی که برای دلار ذکر میشود اصولا هیچ مبنایی ندارند و هیجانی هستند. یعنی در اصل اعدادی هستند که بین دلال ها و سفته بازها رد و بدل میشود و جز تکه ای کاغذ و عدد، هیچ اسکناسی وجود ندارد (توضیح مختصری میدهم: امروز در بازار ارز، حجم معاملاتی که روی دلار بالای هفت هزار تومان صورت میگیرد بسیار کم است و این حجم کم، نشانه ی کاذب بودن قیمت های بالای هفت هزار تومان است). منطقی پشت دلار نُه هزار تومانی نیست. قیمت تعادلی زیر هفت هزار تومان است و به آن قیمت هم خواهد رسید. بعد از ثبات دلار و سکه، شاهد کوتاه آمدن دولت و رضایت به دلار نرخ آزاد خواهیم بود. این مورد هم بارها در اقتصاد ما رخ داده و این بار هم به احتمال فراوان رخ خواهد داد.

مورد سوم اینکه حتما بارها شنیده اید که عده ای میگویند:« بابا جون هنوز تحریما شروع نشده و اوضاع اینه. بذار نیمه ی مرداد بیاد، اونوقت بهت میگم چه خبره.» اما حقیقت این است که هر اتفاقی که میخواست برای ارز بیفتد تا به امروز افتاده و قرار نیست بیش از این پیش برود. هرچه خواسته رشد کند تا به الان کرده و ما در بدترین حالت ممکنیم. اصطلاحا میگویند پیش خور شده. همه‌اش همین است که میبینید، مگر اینکه، مگر اینکه، مگر اینکه یک اتفاق سیاسی خیلی مهم رخ دهد.  وضعیت ما در سال نودویک بسیار بسیار بدتر از امروز بود. امروز همه ی دنیا علیه ما بسیج نیستند و اوضاع سیاسی برعکس آن موقع هاست و امروز صادرات نفتمان هم دو برابر شده است.

مورد چهارم اینکه عده ای معتقدند ذخایر ارزی بانک مرکزی ته کشیده. وضعیت ما از لحاظ ذخیره ازی خوب نیست ولی آنقدر هم بدنیست که بانک مرکزی نتواند بازار را تامین کند. نیاز به مدیریت دارد که حرکات مثبتی هم صورت گرفته.

همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند...
ما را در سایت همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 11:54