#سلفی_در_خانه

ساخت وبلاگ

بر خودم اصلی را واجب میدانم. نه اینکه این اصل را خودم ساخته باشم، که سبکی ست که مجبور بودم رعایت کنم تا پیشرفت کنم. من به عنوان یک انسان مثل همه، تفکراتی شخصی دارم. مثلا در زمینه ی دین و مذهب، به امامان شیعه علاقه‌مندم و آن‌ها را بهترین‌ها و والامقام‌ترین های زمین میدانم، به منجی شیعیان اعتقاد دارم و آمدنش را دوست دارم، به نماز اعتقاد دارم و خواندنش را پر از لطف خدا به انسان میدانم. اما نهایتا برای اینکه بتوانم تبیین کنم، تلاش میکنم تمام دلبستگی‌ها و اعتقاداتم را در تمام زمینه‌ها کنار بگذارم. مثلا در قضایایی که برای دو کودک خردسال رخ داد و به همان قوت باز هم رخ میدهد، چنین کاری را باید صورت بدهم. این "باید" یک "باید" واقعی ست که به من آموختند و حالا  در کلاسی که به عهده‌ام است به بقیه می‌آموزانمش.

پس از فروکش تب سلفی مجلس و تمام شدن بازی سلفی حقارت و عزت و صاف کردن حساب های سیاسی ضد مردم، جور دیگری به قضیه نگاه میکنم. 

نگاهم بدون بایدی که توضیحش را دادم این چنین است: ما اشتباه داشتیم. نباید به لیست ها، اینطور بی چون و چرا رای بدهیم. سیاستمداران بزرگ اعتبارشان را نباید پای لیست‌هایی بگذارند که چندین مرتبه موجب آبروریزی شوند. عجب سلفی زشت و حقارت باری ست. چطور یک سیاستمدار بعد از آن همه فیلتر و بعد هم رای آوردن، این چنین آبروی ملتش را ارزان میفروشد؟ و جمله های دیگری با همین شکل و مضمون؛ ولی، این ها هیچکدام پرسش های اصلیم نیست.

نگاه من به این پدیده براساس "باید" این چنین است: این جا خانه‌ی ملت است. نماد جمهوریت ایران. گوشی به دست‌های لبخند زننده‌ی اصولگرا و اصلاح‌طلب و مستقل، نماینده‌ی ملت هستند. در خانه ی ملت، نماینده‌های فیلتر شده‌ی (که خداراشکر فتنه‌گر هم نیستند و فلان...!) ملت، چهل سال تحمیل غرب ستیزی بر مردم را نقش بر آب کردند. آنچه واقعا در جامعه جریان دارد را به نمایش گذاشتند.

از پی این تفکر به سوالات بسیاری میرسم.

همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند...
ما را در سایت همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند دنبال می کنید

برچسب : سلفیدرخانه, نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 15:35