#نهایتا_بی_ربط_شد

ساخت وبلاگ

چندماه پیش در دانشکده ی علوم اجتماعی، با چند نفر از دوستان نشسته بودیم. کتاب ها باز بود و چرخید و نوبت به من رسید. کتابم را بستم و تند تند خاطره ای را از زبان یکی از قدیمی های فارغ التحصیل دانشکده نقل کردم. خاطره ، هرچه را بقیه تا آن لحظه گفته بودند نقش بر آب کرد. آن نشست دوستانه با همان خاطره، اول متشنج شد و بعد با کشیدن چند نخ سیگار آرام گرفت و با نتیجه ای که هیچ ربطی نداشت ، تمام شد. نتیجه گیری ما از تقابل دو تفکر اجتماعی، این شد که یعنی چه میرسلیم با مهندسی مکانیک یک زمانی وزیر ارشاد بوده؟ و گمانه زنی میکردیم اگر شخصی بخواهد از موتلفه کاندیدا شود، میرسلیم نزد اکثرشان مورد پذیرش است؛ اما، پذیرفتنی نیست که تحصیل کرده ی علوم  تجربی پا در وادی توسعه که تماما مربوط به علوم انسانی ست بگذارد و در نهایت به این رسیدیم که در این ساختار چه چیزی سرجای خودش است که این باشد؟ بعد حتی به سن وزرای دولت روحانی گیر دادیم و اعتقاد به این داشتیم که این ها برمیدارند مناصب را بین خودشان تخس میکنند و شخصی هم گفت بهتر است واژه هایتان را علمی تر کنید و ما گفتیم تخس واژه ای شگرف و بی نهایت علمی ست.

درخواست دوستانه ی من این است که اگر آموزش عالیتان مثلا مهندسی ست نه فکر تغییر و ورود به علوم انسانی را بکنید و نه اساسا اظهار نظری فرای تخصص بکنید. دست از سر رشته های علوم انسانی بردارید و این با ارزش ترین ها را که زیربنای توسعه هستند، تبدیل به رشته های فروش مدرک نکنید. راه دور هم نمیروم. همین دوست من! مهندسی نرم افزار میخواند، میگویم چرا برای فوق نخواندی؟ میفرماید میخواهم برای فوق اقتصاد بخوانم. به سبب علاقه ی بی حساب کتاب و از سر ندانم کاریش ، یک رشته را با خاک یکسان میکند و جای آدم لایقی را که سال هاست علاوه بر دل در گرو اقتصاد داشتن تمام تلاشش این است که بشود یکی در حد منکیو را میگیرد. انقدر هم فردگرا نباشید که بگویید خب او آنقدر تلاش کند که نگذارد جایش را بگیرند. او تلاشش را میکند ؛ اما، مسئله ی اصلیش این است که آن یکی، ارزش رشته را با این کارش پایین می آورد. پاسخگویی به همچین خیانتی به توسعه بر عهده ی اویی ست که شهامت ادامه دادن رشته اش را نداشته اما مدرک مهندسیش(مثلا)را گرفته و استفاده اش را هم میبرد و باز میرود علوم انسانی را بی ارزش میکند. چه گیری هم داده اند به اقتصاد و مدیریت. انگار که رشته ی ضمنی ست. "خب مهندسیمونو گرفتیم شکرخدا، بریم یکم اقتصادم بخونیم". تو غلط کرده ای! کاش دانشکده های علوم انسانی در و پیکر داشتند و استادانشان در حد استادی بودند تا نا اهل ها جرات ورود پیدا نمیکردند.

همین دیگر. ما هروقت نشستیم در مورد چیزی حرف بزنیم رسیدیم به همین بی ربطی ها. 

همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند...
ما را در سایت همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند دنبال می کنید

برچسب : نهایتابیربطشد, نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 41 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:38