#دوازده

ساخت وبلاگ

وَ لا یَتَجَدَّدُ لَهُ جَدِیدٌ إِلّا بَعدَ أَن یَخلَقَ لَهُ جَدِیدٌ؛ وَ لا تَقُومُ لَهُ نابِتَةٌ إِلّا وَ تَسقُطُ مِنهُ مَحصُودَةٌ. وَ قَد مَضَت أُصُولٌ نَحنُ فُرُوعَها ، فَما بَقاءُ فَرعٍ بَعدَ ذَهابِ أصلِهِ. 

نیامده ام که موی سپید کنم و بعد بروم. خودت هم خوب میدانی بزرگ ترین، میدانی که سودا بسیار است. میدانی که به دلم می اندازی وقت و بی وقت. شاید آنقدر بدوم و به هیچ نرسم. شاید به همه چیز برسم و باز به پوچ برسم. شاید نه بدوم و نه برسم. شاید هم برسم و بروم... هربار که گفتیم، گفتند خورشید پشت ابر است. استفاده کنید از اشعه هایش. نمیدانستند خودش هم باشد ما سر نمی نهیم. حالا که نمیبینیمش چه کنیم؟ به کدام ریسمان چنگ بزنیم وقتی قلبمان نمیبیند اویی که ریسمان را گرفته؟ حجت بر ما تمام شده؟ نه نشده... چرا حجت را بر ما تمام نمیکنی؟ چرا این بی لیاقتی باید انقدر ادامه یابد؟ چه هستیم مگر؟ چه میکنیم مگر؟ دلمان میشکند وقتی نیست. دلمان میشکند که ابوذر داشت، عمار داشت، تمار داشت، مختار داشت و ما نداشتیم. مگر چه کردند که ما نمیکنیم؟ این چه تحقیری ست که تمام نمیشود؟ این چه سردرگمی عجیبی ست آخر...؟

همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند...
ما را در سایت همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند دنبال می کنید

برچسب : دوازده, نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 62 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1396 ساعت: 7:59