حمام عمومی با نمره‌ی هفت

ساخت وبلاگ

کمتر میشود که با آب گرم دوش بگیرم و آب سرد را ترجیح میدهم.  غیر از آن هر وقت شیر آب آشپزخانه را باز میکنم و قبلش حاج خانم(مادرم) از آن استفاده کرده باشد، یک آن از شدت سوختن میخورم به سقف و برمیگردم. حالا همین مسئله حکایت امروز صبحم را اندوه بار و در آن واحد مضحک کرده بود.

از این قرار بود که امروز صبح را در معیت دوستان به حمام عمومی رفتم محض خاطر اینکه تجربه کنم که اگر فردا روزی فرزندمان پرسید حمام عمومی چیست بتوانم سرم را بالا بگیرم(!) و توضیحی مبسوط و تصویری ارائه بدهم. القصه که رفتیم نمره ای گرفتیم و آنگاه داخل شدیم. آخر قضیه را همین اولش بگویم که تا وقتی که جانم از دست این حمام آزاد شد زجر کشیدم. به کابوس وار ترین شکل ممکن آب حمام جوش(نه داغ) بود و به هیچ صراطی هم نمیشد کمی و فقط کمی متعادلش کرد. بنده هم در نهایت استیصال دیدم که نمیشود همین طور خشک خشک بروم بیرون و بعد این دوستان ناباب سوژه‌ام کنند؛ زین جهت آب دوش را مشت مشت میگرفتم، فوتش میکردم و به سر و صورتم میزدم. کف دستم کم کم آب پز میشد که دیدم خب بحمدلله مقدار قابل قبولی خیس شده‌ام. 

اما عجیب بود که دوستانم از همین آب با همان دمای مذکور دهشتناک مثل اسبی که جلویش قند گرفته باشی خوشحال بودند و چه لذت‌ها میبردند. طبق مشاهداتی که داشتم آنجا پوست انداخته بودند. شهری، دود اندود و نکبت وار داخل شدند؛ روستایی، لپ گلی و به به وار خارج.

در هر صورت اگر بخواهم بعدا برای فرزندم شرایط حمام عمومی را توضیح بدهم ، چون آبرو ریزی میشود ، یک نر و ماده ی دلچسب و آبدار به همراه چند پس گردنی و یک کف گرگی  به آن پدر سوخته میزنم و میگویم وارد حریم خصوصی پدر عظیم الشانش نشود که مسائل حمام مثل مسواک یک مسئله‌ی شخصی و صد البته سری ست.

همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند...
ما را در سایت همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 13 دی 1395 ساعت: 19:09