دوهزار سال پیش در روم باستان، در نزدیکی آتشفشان وزوو، شهری بود به نام «پمپئی».
پمپئی مرکز فحشای روم باستان بود. از سراسر روم به آنجا می آمدند و شغل مردم شهر نیز فحشا بود. شاهزادگان و بزرگان رومی، آنحا بردگان جنسی مخصوص داشتند؛ که هر کدامشان برای عمل خاصی تربیت میشدند و حتی نوع غذایشان هم براساس آن کاربرد(!) تعیین میشد. روزی همهی مردم شهر به یک باره مردند. محققان دلایلی را برای این اتفاق میآورند که دقیقترینشان تا به امروز استشمام خاکسترهای اتشفشان وزوو و دفن شدن زیر همان خاکسترهاست. شواهد بسیاری وجود دارد که قوم لوط همین اهالی پمپئی بودند که در سوره های عنکبوت و هود به آن ها اشاره شده و این عذابی بود که برآنها نازل شد.
پمپئی اولین مرکزی بود که در آن از بدن انسان به عنوان کالا استفاده میکردند و پس از آن هزار سال طول کشید تا دوباره توجه انسان معطوف به "کالایی سازی بدن" به شکل های مختلف شود.
امروزه در کشور خودمان، انواعش را شاهدیم. با پیشرفت علم پزشکی، تکنولوژی و دستگاههای مختلف، "باپول ها"، بدنشان را به شکل دلخواه در میآورند و به راحتی هر تغییری بخواهند به وجود میآورند. پیامهای بازرگانی تلویزیون و تبلیغات در سطح شهر و فضای مجازی با استفاده از شکل بدن انسان ها و از آن بدتر جنسیت و میزان زیبایی آن هاست. و نهایتا وضعیت آنقدر فاجعه میشود که این کالایی سازی از سالن مد و زیبایی هم خارج شده و به خیابان و بازار کشیده میشود و حتی آنجا خیلی ها دوست دارند بدنشان را در ویترین قرار دهتد. از طرفی "بی پولها" هم بی نصیب نمیمانند. متکدیان و کارتن خواب ها از بدنشان برای درآمد استفاده میکنند. از تن فروشی تا آنجایی که فرزند آوری میکنند برای کسانی که می خواهند از آن بچه برای تکدیگری استفاده کنند.
اینگونه انسان ها از "من حقیقیشان" جدا میشوند. با زاویه دیدی که بنده به مسئله دارم "هویت" و "من" دو امر جداگانه اند. هویت علاوه بر اینکه آنقدرها هم اهمیت ندارد، با هر تغییری ظاهرا بازهم ثابت میماند؛ اما، "من حقیقی" باطنا از فرد جدا میشود و فاصله ایست بین ظاهر فرد با خودش؛ که همین موجب آشفتگی روحی هم خواهد شد.
این کالایی سازی آن موقع به دردناکترین شکل ممکن میرسد که افرادی ناگزیر، آگهی فروش کلیهشان را روی دیوار بیمارستان مینویسند و یا به دلالان فروش کلیه مراجعه میکنند.
برچسب : نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 30