#سرکشی_در_عنوان

ساخت وبلاگ

اینکه اینجا از "من" مینویسم، به این خاطر است که تنها جایی ست که اجازه دارم به خودم فکر کنم. من واژه ی دوست داشتنی و عجیبی ست جز وقتی که در دین و زندگی جواب سوالی بود که در مورد "من واقعی" میپرسید. بدیهی ست که دین و زندگی روی اعصاب تمام آدم هایی بوده که دبیرستانی بوده اند(؟).

القصه اینکه اگر اینجا از من مینویسم جنبه ی تبیین و بعد تر نقد خودم را دارد و نه به رخ کشیدن که هرآینه چیزی هم برای به رخ کشیدن ندارم.

و اما بعد...

شخص برایم هیچ اهمیتی ندارد. "من" جمع را دوست دارم و باز همزمان جمع را دوست ندارم اجتماع را دوست دارم و مطالعه اش میکنم و اجتماع را دوست ندارم چون هیچگاه به جنبه های خوبش فکر نمیکنم و بدترین جنبه ها و ناخوشایندترین هایش را میبینم و نه اینکه نقد کنم و دنبال راه حل باشم که برای اطرافیان، همفکران و آن هایی که افکار متفاوتی دارند یا به طور کلی افرادی که خریدار باشند، آشکار میکنم. نقش من تبیین است. برایم مهم نیست که در ایران باشد یا جای دیگری از جهان. دور افتاده ترین نقطه ی آمریکای جنوبی هم برایم ارزشی بالا دارد؛ اما، به هرحال ایران جایی ست که بسیار به من نزدیک است و میفهممش

به همین جهت فرصت فکر کردن به شخصی که به من خیانت کرده، شخصی که بسیار ارادت دارد، شخصی که مستقیم و غیرمستقیم اثر میگذارد بر زندگیم و یا شخصی که اصلا مرا نمیشناسد ندارم و این یعنی علاقه ای به ارتباط صمیمانه و خصمانه ندارم. وانگهی با همه ارتباط دارم. با همه قشری رابطه برقرار میکنم و سعی میکنم خودم را به کله شقی ای به نام نسبیت گرایی که در پست های قبل درباره اش حرف زدم نزدیک کنم تا گرفتار تعصب نشوم. متعصب اما کیست؟ متعصب هم اویی ست که هر انتقادی را برخاسته از علایق و سلیقه ی شخصی میداند و خودش و تفکرش را برتر دانسته و این یقینا کله شقی بزرگ تری نسبت به نسبیت باوری ست. من ترجیح میدهم نسبی ببینم تا متعصبانه.

پس با این توضیحات برای جلوگیری از گرفتار شدن به آفت های نسبی بودن، سه درون مایه ی مهم دیگر را هم در نظر میگیرم. اول آشکار کردن، دوم توجه به ناخوشایندی های جامعه و سوم جهانْ میهنی.

همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند...
ما را در سایت همایونی حکایتی از خودش فرمایش میکند دنبال می کنید

برچسب : سرکشیدرعنوان, نویسنده : 3multi-track6 بازدید : 43 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:38